روزهای اهورایی

این عکس با عجله و با احتیاط زیاد گرفته شد بی کیفیتی عکس رو ببخشید

این عکس با عجله و با احتیاط زیاد گرفته شد بی کیفیتی عکس رو ببخشید
فکر میکردم بخاطر کمر درد م اه ی ان ه باشه.ولی مدتی بود خبری نبود.برای تفنن از این کیت های خانگی گرفتم و در کمال ناباوری نتیجه مثبت بود!!!!!!!!!!!!![]()
بله و با این ترتیب من حسابی غافلگیر شدم.(بتاریخ۱۴ بهمن)فعلا به دکتر مراجعه نکردم یه جورایی تو شوکم![]()
هفته ی پیش هم تهران بودیم دو تا عروسی رفتیم که یکیش خیلی خیلی خیلی خووووووووووش گذشت
۲۸ این ماه هم عروسیه نوه ی عمه جونم هست فقط نمیدونم چرا انداختن روز شنبه
بعده اونم که تولد گل پسره.که در حال تدارک اساسی هستم و از الان هلاک شدم
خلاصه بعده اونم عروسیه دوست جون خوبم سمیرا هستش که ۹۹٪سعی میکنم برم![]()
دوباره تا اخر سال بازم باید دو تا عروسی برم که یکیش رو به احتمال زیاد نرم چون تاریخیش زیاد مناسب نیست.برای عید هم احتمال۵۰٪بریم انتالیا ولی خیلی گرون میبرن نفری یک و نهصدو پنجاه.حالا ببینیم خدا چی میخواد
.
همیشه خوش باشین![]()










اعیاد شعبانیه هم بر همگان خجسته باد![]()
بی تو موج می زند بر دلم غمی غریب
آیینه ها دچار فراموشی اند
و نام تو
ورد کوچه ی خاموشی
امشب
تکلیف پنجره
بی چشمهای باز تو روشن نیست!




که یهوویی همسر گرام گفت دیری دیری دیرین
و زود اومدم عکسارو بذارم








ابوالفضل در حال گرفتن کادو از بابایی یه دایناسور که درخواست خودش بود و یه تریلی کنترلی
به ماه اسفند هم میخورد البته بقول خود 
اولش میخواستم بدم عکسش رو کیک بزنن ولی همسری گفت من دلم نمیاد چشم و صورت بچم رو ببرم بدم کسی بخوره![]()
این بود که منم ماهی انتخاب کردم که البته به ماه اسفند که سمبلش ماهی هست خیلی میخورد
ابوالفضل هم میگفت نمو هست کیکم![]()
![]()
لطفا راهنماییم کنید واسه شام تولد ابوالفضل موندم چی درست کنم.
الویه که خیلی تکراریه>
برنجی هم نباشه>
سالاد ماکارانی اینا هم نباشه![]()
یه چیز خوشمزه و در عین حال کم وقت بگیره چون دست تنها کلی کار دارم![]()
این چن مدت زندگی ما هم مثل همه ی زندگی ها بالا پایین زیاد داشت ولی شکر خدا این بار بالا ها بیشتر بود و به کل راضی بودم
تابستون که رفته بودم ارومیه تا حدودی خوب بود شاید ٪۷۰
یکی از ۵شنبه ها که رفتم سر خاک بابا تصمیم گرفتم سر خاک دوست عزیز وبلاگ نویس مون هم برم خداوند روحشون رو قرین رحمت الهی بکنه. با اندکی پرس جون از دفتر ارامستان قطعه ی مورد نظر را پیدا کردم و حدود ۱ربع باهاشون حرف زدم
وبلاگ زهرای نازنین
دو تا هم عکس گرفتم هر چند که یک ماهی از اولین پروازشون با یک پرواز تلخ گذشته اما یاد کردنشون هرگز از ذهنم بیرون نخواهم کرد

حرفایی زیادی برا گفتن دارم ولی چون از کافی نت مینویسم خیلی خلاصه میکنم
عزیزم روز کوک بر تو همه ی کودکان معصوم دنیا مبارک
دوستت دارم![]()

قربون اون ناز کردنت بررررررررررم![]()


تا وقتي برگشتم خونه بهم دهن كجي نكنه
اخر سر هم طبقه بالايي كه ديده بود از ديوارخونه ي ما داره اب ميزنه زنگ زده بود به صاب خونه كه اونم بياد حالا نگو فلكه اب هم تو حياط هستش كه حياط هم در دسترس طبقه پاييني ها
و اونا هم كه خب نبودن

تا وسيله هايي كه تو فريز دارم خراب نشه
شوررررررر جان هم عنايتي فرمودن و ديروز اين كار رو انجام دادن
ولي امان از اين اقاي فراموشكار
ديدم صداي اب مياد اولش فكر كردم دارم خواب ميبينم بعد احساس كردم نه خواب نيستم و با خودم گفتم چقدر امشب صداي تصويه اكواريم زياد شده و تا اومدم چشم ماموببندم
يادم افتاد اي دل غافل حتما دوباره يخچال كار دستمون داده 
طفلك نفهميد چه طوري از تخت پريد پايين
و خدا ميدونه فرش ۹ متري كه انداختم تو اشپزخونه اب هم خورده بود به چه سنگيني شده بود .
يه كم اروم شدم ولي بازم اضطراب داشتم يه فاتحه برا پدر مادرم خوندم و اروم شدم و خوابيدم
فكر كنم دعاي اونا بود كه منو از خواب بيدار كرد
هر از گاهي شوشو جون زحمت ميكشه و از طريق نت چيزي ميخره برام از اينا خيلي خوشم اومد گفتم شما هم ببنيد اگه دوست داشتين گواشواره ماه تولد خودتون رو بخريد![]()